داغ ننگ : داستان یک رسوایی - اثر ناتانیل هاثورن

  Переглядів 10,455

deep stories

deep stories

24 дні тому

حمایت مالی اختیاری از کانال دیپ استوریز
/ deeppodcastiran
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
:music by
@incompetech_kmac Kevin MacLeod
@ScottBuckley
under Creative Commons Attribution: creativecommons.org/licenses/...
_______________________________________________________________________
اگر طراح هر کدام از طرح‌های استفاده شده در این ویدئو رو میشناسید یا خودتون طراح آثار هستید، به ما ایمیل بزنید تا اسمتون رو به عنوان طراح اعلام کنیم.
If you own any of the arts that we used in this video, or you know the artist of any of them, please contact us via email to give you the credit.
deep.podcast.ir@gmail.com
ـــــــــ
داغ ننگ با نام اصلی The Scarlet Letter یکی از صد رمان برتره جهانه. ناتانیل هاثورن در سپتامبر 1949 شروع به نوشتن اون کرد و در فوریه 1850 رمان را به پایان رساند. این رمان برای اولین بار توسط سیمین دانشور به فارسی برگردونده شده و در سال 1357 از طرف انتشارات خوارزمی به چاپ رسید. چند اقتباس سینمایی نه چندان مشهورهم از روی همین رمان ساخته شده اند.
ماجرای رمان در بوستون ( مرکز و بزرگترین شهر ایالت ماساچوست آمریکا) و در 1620 میلادی ( قرن هفدهم) اتفاق می افتد. گروهی از پیوریتن‌ها جلوی تنها زندان شهر جمع شده اند. پیورتین ها یک گروه از پروتستانهای انگلیسی در قرن 15 و 16 بودند. آنها در انتظار زنی هستند که باید از زندان بیرون بیایید و به طرف سکویی بره که در مرکز شهر براش تدارک دیده اند. زنان پیوریتنی که بیرون از زندان ایستاده اند با لحنی شرارت آمیز و مغرورانه درباره ی آن زن و گناهی که کرده باهم صحبت میکنند. در همین لحظه در زندان باز میشود و زنی که کودکی در آغوش دارد از زندان بیرون می آید؛ نام این زن هستر پرین است. او زنی بسیار زیبا و دلربا است و غرور و متانت خاصی در قدم ایش دارد. او لباسی بلند بر تن دارد و حرف اِیِ انگلیسی (A) روی لباسش، جلوی سینه اش گلدوزی شده است.
Adulterous
اما جرم او چیست؟ جرم او رابطه ی نامشروع است و حرف اِی به معنی زناکار است تا همه بدانند او گناهکار است و این داغ ننگ همیشه باید بر روی لباسش بمونه که همه ی شهر او را بشناسند.
پیوریتن ها گروهی از پروتستان های انگلیسی در سده های شانزدهم و هفدهم بودند که پشتیبان پالودن کلیسای انگستان از هر گونه رسم کاتولیک رومی بودند. در قرن هفدهم شرایط زندگی در انگلستان برای پیوریتن ها سخت شد و آن ها به آمریکا کوچ کردند. ماجراهای این رمان نیز مربوط به همان دوران است
هستر که کودکش را در آغوش گرفته از بین جمعیت به طرف جایگاه میرود. به جایگاه میرسد، از پله-ها بالا میرود و روی سکو می ایستد. او باید چند ساعتی در آن جایگاه بایستد تا همه ی شهر او را ببینند. تمام جمعیت شهر دور تا دور او ایستاده اند. هستر به جمعیت نگاه میکند و به طرز دردناکی احساس شرم میکند. در بین جمعیتی که بهش نگاه میکردند، ناگهان چشمش به یه چهره ای آشنا می افتد و احساس می کند او را میشناسد. او مردی کوتاه قد، بد شکل و لاغر است. در همین حین مرد غریبه نیز به چهره ی او دقیقتر نگاه میکند و گویی او نیز هستر را میشناسد. مرد در گوشه ای ایستاده است و انگار از اهالی بوستون نیست و تازگی به این شهر آمده است.
مرد غریبه از کسی که در کنارش ایستاده است میپرسد ماجرای این زن چیست؟ چه گناهی مرتکب شده است؟ آن مرد هم قصه را شرح میدهد:
«این زن مرتکب گناه شده یه شریک جرم هم داره که از گفتنِ نامش، امتناع میکنه.»
مرد غریبه با خودش فکر میکنه که به زودی نام مردی که باهاش رابطه داشته است فاش خواهد شد. سکویی که زن روی آن ایستاده است مشرف به کلیساست. کشیش جوانِ کلیسا فردی به نامِ آرتور دیمِسدِل میاد و با هِستر صحبت میکنه:
«نام شریک جرم و شریک گناه ات را بگو! شاید او جسارت ندارد خودش را معرفی کند و جلو بیاید.»
بعد هم نطقی طولانی میکند. علیرغم سخنرانی پرشورکشیش دیمسدل، هستر با قاطعیت از آوردن نام پدر فرزندش خودداری می‌کند در همین لحظه کودک هستر که مروارید نام دارد به گریه می افتد . هستر سعی میکند کودک را آرام کند. بعد هم هستر رو به زندان بر میگردونن.
هستر در سلول زندان دچار حالت جنون میشه و مروارید هم گریه میکند. زندانبان پزشکی به نام راجر رو به سلول هستر راهنمایی میکند تا او را مداوا کند. راجر پزشکی است که به اصول مسیحیت آشناست و خواص گیاهان دارویی و جنگلی را نیز خوب میداند. وقتی راجر وارد سلول میشود هستر ابتدا به او شک دارد و از نیتش میترسه.
راجر دارویی آرام بخش به کودک میدهد و کودک به خواب میره. بعد هم دارویی آرام بخش برای هستر مینویسد . هستر نیز باور میکند که او برای کمک کردن آمده است. پزشک، یک صندلی کنار تخت هستر میگذارد و با هم مشغول گفتگو میشوند.
اما هستر چرا از پزشک میترسد؟ و چرا در ابتدا به نیت او شک میکند؟
راجر همان مرد غریبه ای است که در میان جمعیت حضور داشت و هستر او را با اولین نگاه شناخت. راجر در واقع شوهر زخم خورده ی هستر است که دو سال پیش خانه را ترک کرد و در پی علم و دانش و کشفیات دارویی از بوستون خارج شد . مدتی هم اسیر بومیان بود. اون حالا برگشته و در این دو سال بسیار پیر شده است. او خودش اذعان دارد که ازدواجش با هستر از اول اشتباه بوده اما دوست دارد بداند شریک جرم هستر کیست و پدر مروارید چه کسی است. او به هستر میگوید:
«من به دنبال انتقام از تو نیستم، اما میخواهم نام آن مرد را بدانم. یعنی پدرِ مروارید.»
هستر اما نامی از او نمیبرد. هرچند آن شریک جرم مانند هستر داغ ننگی را روی لباسش نمیپوشد اما راجر قول میدهد که او را پیدا کند. از طرفی، راجر دلش نمیخواهد هویتش از سوی هستر فاش شود. هستر سوگند یاد می‌کند که هویت راجر را مخفی نگه دارد، اگرچه اون وحشت داره که با سکوتش ممکن است روحش رو نابود کند.

КОМЕНТАРІ: 65
@alisomea
@alisomea 22 дні тому
مثل همیشه زبان ساده و شیوا با بیان زیبا و دلنشین درود بر شما❤
@maryamghafoorian9597
@maryamghafoorian9597 21 день тому
ممنون آرمان عزیز 🌹 بسیار عالی و شیوا و دلنشین روایت نمودید 🌹 امیدوارم ب زودی روایت آزادی ، آزادگی و شرافت دختران و زنان آزاده ایرانم را از زبان شما بشنوم 🌹
@user-tj1uq1bl6p
@user-tj1uq1bl6p 4 дні тому
Зинда боши ,Оли буд...
@babak6647
@babak6647 22 дні тому
به به، لذت بردم. کوتاه و مختصر و مفید. با روایتی درست و صدایی خوش. سپاس. 🙏🏻 🌹
@user-py5se1uv6d
@user-py5se1uv6d 21 день тому
ضمن تشکر فراوان از گروه دیپ پادکست و استوریس...خواهشا زودتر ویدعو درست کنید ...صفویه رو هم درست کنید تورو خدا قسمت به قسمت ...دوستون داریم کارتون حرفه ایه ❤
@zm7096
@zm7096 21 день тому
ویدئو
@mahyar3579
@mahyar3579 22 дні тому
سلام لطفاً یه ویدیو هم راجع به رمان ملت عشق بسازید. ممنون❤❤❤🎉🎉
@Eghbal54
@Eghbal54 22 дні тому
🌻🌷🌻🌷🌻🌷🌻🌺درود بی پایان به شما 🌷🌻🌷🌻🌷🌻🌺 سپاسگزار از تلاشتان 🌷🌻🌷🌻🌷🌻
@nasrin.61
@nasrin.61 22 дні тому
چقدر جالب من وقتی لیسانس میگرفتم موضوع پایاننامه م داغ ننگ بود لیسانس ادبیات انگلیسی
@user-sc7bd9hk9u
@user-sc7bd9hk9u 22 дні тому
لیسانس مگ پایان نامه داره . ما تو فوق لیسانس پایان نامه داریم
@nasrin.61
@nasrin.61 22 дні тому
@@user-sc7bd9hk9u سال شصت وهشت باید یک موضوع انتخاب میکردیم وراجع بهش تحقیق میکردیم و مینوشتیم و تحویل میدادیم من لیسانسمو شصت و هشت گرفتم. فوقمو هشتاد
@nasrin.61
@nasrin.61 22 дні тому
من چون حس میکردم اوضاع کشور جوریه مثل زمان حکمرانی پیوریتنها در اروپا این کتابو انتخاب کردم و اونزمان فکر میکردم اوضاع ما هم بزودی خوب میشه اما سی و پنج سال گذشت...
@babak6647
@babak6647 22 дні тому
​​@@nasrin.61چهل و پنج سال با رنج و درد نسرین خانم، نه سی و پنج سال! راستی میدونستید که نسرین یکی از زیباترین و خوش آهنگ ترین اسامی دخترانه است؟ امیدوارم همیشه شاد و سالم باشید. 🌹 ❤
@nasrin.61
@nasrin.61 22 дні тому
@@babak6647 سلامت باشید لطف دارین براتون نوشتم زمان ما برای لیسانس هم باید موضوعی انتخاب میکردیم وتحقیق میکردیم و با نقطه نظرات خودمون به استاد تحویل میدادیم نمیدونم چرا کامنتم نیست
@amirabbasi5642
@amirabbasi5642 22 дні тому
چه ناراحت کننده بود/ ممنون بابت داستان
@omidomid3357
@omidomid3357 21 день тому
فوق العاده بود سپاس از اجرای عالی
@eoveisi
@eoveisi 22 дні тому
مرسی از تیم دیپ استوری و آرمان حافظی عزیز
@kevintv-hq3eb
@kevintv-hq3eb 22 дні тому
درود بی پایان ❤
@afarinmahdiani90
@afarinmahdiani90 22 дні тому
سپاسگزاریم 🎉🎉❤
@ras.raso42
@ras.raso42 22 дні тому
جذاب و عالی 🌹درود بر شما ❤️ 🌹
@alendanik5409
@alendanik5409 22 дні тому
درود و سپاس 🙏🌹چ داستان زیبایی
@shayannejad.
@shayannejad. 22 дні тому
درود بر استاد حافظی ❤❤❤❤❤
@user-su8es7nu2v
@user-su8es7nu2v 12 днів тому
Thanks❤
@nasrin.61
@nasrin.61 22 дні тому
خوشحال شدم این داستانو گفتید مرسی
@saeedsohrabi6434
@saeedsohrabi6434 22 дні тому
Thanks❤🎉
@alirezatnt4446
@alirezatnt4446 20 днів тому
زیبا
@aliheydari4091
@aliheydari4091 21 день тому
خیلی ممنون بابت محتوای قوی کانالتون اگه ممکنه بازم داستان هایی از کلیله و دمنه داخل کانالتون قرار بدید❤❤❤
@shivaomrani
@shivaomrani 20 днів тому
با سلام به کانال خوب شما😊 با صدای جادویی و مناسب برای داستان گویی که دارید ،لطفا از قصه های پریان و جادوگری هم صحبت کنید که بسیار جذاب هست و مخاطب را میخکوب میکند،،،،،،با تشکر از شما و داستانی که روایت شد.
@shabnam30
@shabnam30 22 дні тому
عالی بود ❤
@zm7096
@zm7096 21 день тому
Great information 👍
@alirzam3905
@alirzam3905 18 днів тому
قصه های هزار و یک شب لطفا
@its_ourca
@its_ourca 22 дні тому
Excellent 😊 I was thinking to decide a story before going to bed and listening to it one more time... But suddenly this video's notification 😂🌱
@sinapa3200
@sinapa3200 22 дні тому
Beautiful
@joly77
@joly77 20 днів тому
کاش یه ویدئو ام راجب زندگی نامه شمس و مولانا میذاشتید
@S0r0ush
@S0r0ush 20 днів тому
Great work
@mosafere.tarikh
@mosafere.tarikh 22 дні тому
عالی 👏🏻👏🏻👏🏻
@RezaRafie.
@RezaRafie. 22 дні тому
Awli
@smm1193
@smm1193 22 дні тому
Mrc..ok
@Memd-uf9ic
@Memd-uf9ic 22 дні тому
عالی بود
@farzanekani1162
@farzanekani1162 21 день тому
Tnx
@dariushfarahbakhsh9142
@dariushfarahbakhsh9142 22 дні тому
Very good ❤❤❤❤
@mohammadkhani8716
@mohammadkhani8716 22 дні тому
داستان یک تکه گوشت اثرجک لندن راپخش کنید باتشکر
@JosephZorro
@JosephZorro 22 дні тому
Like like like ❤❤❤
@user-iq5pb8hm9u
@user-iq5pb8hm9u 22 дні тому
خوش به حالی شمامنم
@ariyadiba-ek6sj
@ariyadiba-ek6sj 18 днів тому
مرسی
@omidr1772
@omidr1772 21 день тому
❤❤
@mohsen-1381
@mohsen-1381 20 днів тому
❤❤❤❤❤
@soheyla7299
@soheyla7299 22 дні тому
❤❤❤
@alimadadi7220
@alimadadi7220 22 дні тому
Like 👍
@user-ql8co7xt6c
@user-ql8co7xt6c 22 дні тому
@atefehdalvand8110
@atefehdalvand8110 22 дні тому
🙏
@elhammdh4608
@elhammdh4608 21 день тому
🌺🌺🌺🌺🌺
@sanazroosta3012
@sanazroosta3012 8 днів тому
🙏🙏🙏🙏🌷🌷🌷🌷
@HH-re2xy
@HH-re2xy 22 дні тому
سلام اسم کتاب چیست ؟ ممنونم می شم اگه بگین
@behzadparsa
@behzadparsa 22 дні тому
👍
@fefafafe5059
@fefafafe5059 20 днів тому
❤ بزرگوار ، داداش گرامی لطف کن و تقاضا میکنم که اسم مکان مورد نظر و نام های گروه اجتماعی و خود نام شخص نویسنده را با الفبای لاتین بنویسید . این کار شما خیلی کمک می کنند در مورد ادای تلفظ کلمه . چون در زبان شیرین پارسی ، روی الفبا حروف صدا دار نوشته نمی شود . با سپاس و قدردانی از انتخاب و همکاری دوستان موفق در کارهاتون فر
@user-ih3yk7ii5k
@user-ih3yk7ii5k 22 дні тому
داستان مزخرفی بود اصلا با فرهنگ ما جور نبود
@kingsabori3106
@kingsabori3106 19 днів тому
اصلان جالب نبود داستان ش مال بچه‌ها کلاس اول ی
رمان قمار باز : اثر فیودور داستایوفسکی
17:59
😳 Домінація! ОГЛЯД БОЮ ЛОМАЧЕНКО - КАМБОСОС
04:06
افشاگری یک ایرانی درباره زندان ژاپن | گفتگو با رضا داودی
55:36
داکیودراما (علی فیضی)
Переглядів 194 тис.
داستان  عشق و ازدواج: رازهای سه خواهر با پسر عمو 💖"
11:23
بختیارنامه : یادگاری از دوران ساسانیان
19:14
مفلس و منعم | حکایتی از بوستان سعدی
19:45
Rashid Kakavand | رشید کاکاوند
Переглядів 29 тис.
خلاصه کتاب : این جهان گذرا
1:21:14
Rokh Podcast
Переглядів 17 тис.
ظهور و سقوط پابلو اسکوبار
1:12:25
Movarekh Podcast پادکست مورخ
Переглядів 67 тис.